شوخی و خندههای سحرهای مشترکمان هرگز از یادم نمیرود.
از بهترین لحظات زندگی مشترک من و هادی، سحرهای ماه مبارک رمضان بود. سفره را میانداختیم، سحری میخوردیم و وقت خود را به گپ و گفت و قرائت دعا میگذراندیم. شوخی و خندههای سحرهای مشترکمان هرگز از یادم نمیرود.
“شاهزاده احمدیزاده” همسر شهید مدافع حرم “هادی کجباف” در گفتوگو با دفاع پرس در خصوص همسر شهیدش میگوید: هادی به لحاظ اعتقادی، عقیده وافری به اسلام داشت و به احکام اسلامی پایبند بود و این رفتار از همان روزهای نخست ازدواجمان در او متجلی بود. آن سالی که ازدواج کردیم، مانند این سالها ماه رمضان مصادف با تابستان بود. آن روزها هادی در جنگ تحمیلی عراق مجروح شده بود و به دلیل ضعف بدنی میتوانست روزه نگیرد اما او تمام روزهای ماه رمضان در آن گرمای خوزستان را روزه گرفت. او علاوه بر ماه رمضان در دیگر ماههای سال نیز روزه میگرفت. بیشتر روزهای ماه رجب و شعبان را روزه میگرفت و سه روز قبل از ماه رمضان با روزه گرفتن به پیشواز ماه خدا میرفت.
از بهترین لحظات زندگی مشترک من و هادی، سحرهای ماه مبارک رمضان بود. سفره را میانداختیم، بچهها هم دور سفره مینشستند. سحری میخوردیم و وقت خود را به گپ و گفت و قرائت دعا میگذراندیم. شوخی و خندههای سحرهای مشترکمان هرگز از یادم نمیرود. هادی گرچه کمخوراک بود اما به خوردن سحری بسیار اهمیت میداد. او خیلی از روزهای سال روزه بود. روزهایی که حتی من نیز نمیدانستم و وقتی غذا برای او میآوردم میگفت همسرم روزهام و خیلی از شبها به آرامی و بدون اینکه من از خواب بیدار شوم، سر یخچال میرفت و سحری میخورد.
او درباره شهادت همسرش میگوید: هادی عادت داشت روز اول ماه رجب هر سال روزه میگرفت. آن روزی که او به دیدار معشوقش رفت و به شهادت رسید اول ماه رجب بود. وقتی از دوستان و همراهانش پرسیدم، تائید کردند که هادی آن روز روزه بوده است و در ساعت ۱۲ ظهر فروردین ماه شهید شد. اجر آن همه روزه گرفتنهای همسرم این بود که با زبان روزه به دیدار حضرت حق برود. بعید میدانم که همسرم حتی یک روز، روزه قضا داشته باشد. او از بچگی و از دورانی که هنوز به سن تکلیف نرسیده بود نماز میخواند و روزه میگرفت چرا که در یک خانواده مذهبی تربیت شده بود. او در روزهای گرم تابستان که روزه بود نیز عادت نداشت بخوابد و شب کار کند. بلکه کارهایش را در روز انجام میداد و گاهی وقتها که به خانه میآمد، میدیدم چهرهاش کبود و لبانش از عطش ترک خورده است.