طلبه ها بخوانند، با دقت هم بخوانند.
بیانات ارزشمند آیت الله جوادی آملی در میان طلاب:
اين وظيفه ماست تا نفس ميكشيم قلم, تا نفس ميكشيم، درس و بحث. گفتند ابوريحان بيروني وصيت كرد كه وقتي من مُردم، ميخواهيد آب، گرم كنيد، آن برادههايي كه من يكجا جمع كردم با آن براده, آب گرم كنيد و با آن آب بدنم را غسل دهيد گفتند، بالأخره هيزم فراوان هست، حالا آن برادهها براي چيست؟ گفت نه, اين برادهها غير از آن هيزمي است كه شما در انبار داريد، من در تمام مدت عمر, آن روز كه خودنويس و خودكار نبود قلم ميتراشيدند، گفت من در تمام مدت عمر آنچه را نوشتند، اين قلمها را تراشيدم، اين برادههاي آن را اينجا جمع كردم كه با اين آب گرم كنند و مرا بشويند تا مردم بفهمند، بايد با قلم كار كرد و گذشته از اين, در ذخيره آخرت من هم اثر دارد، شما آب گرمي ميبينيد، اما نميبينيد اين آب گرم را آن براده قلم من كه قرآن نوشتم, آيات نوشتم، آن گرم كرد، شما يك براده ميبينيد. اينها بزرگاني بودند كه وارثان انبيا بودند، فرمودند اينها با آن هيزمها خيلي فرق ميكند، اينها كه كتاب نوشتند، در طيّ هزار سال مانده اين كار را كردند. به ما هم گفتند، وارث شدن مهم است. ما وظيفهاي داريم به نام «علمالدراسه» همه ما مشغول هستيم، اما اين گوشهٴ ضعيفي از كار را به عهده دارد، عمده آن «علمالوراثه» است، «علمالوراثه», پيوند ميخواهد, رابطه ميخواهد به درس و بحث نيست. الآن اگر ميراث فراواني از پدري به پسر ارث برسد از او سؤال نميكنند كه تو چه كار كردي اين مال نصيبت تو شده؟ اين كه كسب نكرده، اين پيوند داشت، «علمالدراسه» كه كسبي است و حوزه دانشگاه است، يك مرز خاصّ دارد، اما «علمالوراثه» چيز ديگر است، همه ما شناسنامهاي داريم, كد ملّي داريم، وقتي كه به دنيا آمديم، پدر و مادر ما براي ما شناسنامه ميگيرند، اين ديگر در اختيار ما نيست، اما وقتي بالغ شديم، وجود مبارك پيغمبر(عليه و علي آله آلاف التحيّة والثناء) صريحاً اعلام كرد فرمود، بياييد بچههاي ما شويد، ما شما را به عنوان فرزندي قبول داريم، اعلام كرد فرمود: «أَنَا وَ عَليٌّ أَبَوَا هَذَهِ الاُمَّة». بياييد فرزندان ما شويد، ما شما را به عنوان فرزندي قبول داريم, اگر رفتيم و اين شناسنامه را گرفتيم، فرزند عليبنابيطالب شديم، مادر ما چه كسي خواهد بود؟! ما چرا اين افتخار را از دست بدهيم؟! اين فخر را چرا ما از دست بدهيم؟! فرمود: «أَنَا وَ عَليٌّ أَبَوَا هَذَهِ الاُمَّة»، بياييد بچههاي ما شويد، اين كم فخري است؟! اين ميشود «علمالوراثه», اين راه دارد، اين دعاهايي كه خوانده ميشود، براي اين است كه عالم ربّاني شويم, فرزندان اينها شويم, اينها ما را فراموش نميكنند. فرمود اين درس و بحث شمالاً عدم, جنوباً عدم, شرقاً عدم, غرباً عدم، شما وقتي زمين بياض و مواتي را ميخواهيد محدود كنيد، ميگوييد اين طرف آن خرابه است، آن طرف خرابه است، قرآن كريم آبروي اين درس و بحثهاي عادي را برده، فرمود آنچه در حوزه و دانشگاه هست شمالاً عدم, جنوباً عدم, شرقاً عدم, غرباً عدم, روزي كه به دنيا آمديد، برابر آيه سوره «نحل» ﴿وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً﴾، اين ﴿لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً﴾، نكره در سياق نفي است؛ يعني هيچ چيزي نميدانستيد، پس ﴿وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً﴾، از آن طرف هم در پايان عمر «آنها خواندهام همه از ياد من برفت». كم نبودند علمايي كه در آخرهاي عمر، حتي خواندن يك صفحه رساله عمليه خود آنها، مقدور ايشان نبود، فرمود: ﴿وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلي أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً﴾. آن هم نكره در سياق نفي است، پس اين علوم مدرسهاي به اصطلاح «علمالدراسه»، غرب آن نيستي, شرق آن نيستي, از دو طرف «لا يعلم شيئا» است، آن چه ميماند «علمالوراثه» است، اين را ما ارزان از دست ندهيم. كسي كه در اين لباس آمده سعي كند، هيچ وقت بيطهارت نباشد، يك؛ هميشه نماز خود را اول وقت بخواند، دو؛ و علم را براي رضاي خدا فرا بگيرد، سه؛ اين علم, آدم را حفظ ميكند. حوادث زياد است, بيماريها زياد است, شيطنتها زياد است، اگر چنين علمي داشته باشيم كه فرمود: «أَنَا وَ عَليٌّ أَبَوَا» اين علم حافظ ماست، ما بالأخره، حافظي ميخواهيم. در درس و بحث تا چيزي براي ما محقّق نشد و نتوانستيم آن را محقّقانه تدريس كنيم يا تأليف كنيم، ورق نزنيم، وارد صفحه بعد نشويم، اينها امانتهاي الهي است، اين همه بزرگان زحمت كشيدند، اين را نوشتند تحويل ما دادند، تا چيزي براي ما روشن و قطعي نشد، ورق نزنيم، اگر خواستيم سخنراني كنيم, اگر خواستيم تدريس كنيم, اگر خواستيم تأليف كنيم تا چيزي صد درصد براي ما روشن نشد ننويسيم و نگوييم و تدريس نكنيم، فرمود: ﴿لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ﴾. اين از دستورهاي بينالمللي دين است، فرمود بالأخره شما در [ميان] مردم زندگي ميكنيد، چه مشرك, چه ملحد, چه يهودي, چه مسيحي، حرفي كه ميخواهيد بزنيد، بايد عالمانه باشد، كم نگذار! همان طوري كه خريد و فروش اين طور است, كالا ميخواهي بفروشي، اين طور است, كالا ميخواهي بخري، اين طور است, حرف ميخواهي بزني، اين طور است, مقاله بخواهي بنويسي، اين طور است, كتاب بخواهي بنويسي اين طور است ﴿لا تَبْخَسُوا النَّاسَ﴾، نه «لا تبخس المؤمن, لا تبخس اليهودي, لا تبخس الأهل الكتاب», ﴿لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ﴾ از اين قويتر, از اين «جامعالكلم»تر اينها را صاحب بعثت امروز از طرف خدا آورد. بنابراين اينها امانت الهي است و اين همه بزرگان زحمت كشيدند، اين امانتها را در اختيار ما دادند، ما هم اينها را دو دستي تحويل نسل بعد بدهيم و اين شدني است، عالِم ربّاني شدن محال نيست، سخت هم نيست، براي اينكه اگر كسي قبول كرد كه فرزندان اين خاندان شود، مخصوصاً عزيزاني كه از بارگاه ملكوتي امام هشتم(صلوات الله و سلامه عليه) آنجا بهرهها ميبرند، سخت نيست، براي اينكه آدم به حقيقتي وصل است، اگر تنها بود بله، سخت بود، اما حالا تنها نيست، با داشتن اين ذوات قدسي سخت نيست.
غرض آن است كه مردم دين خود را از شماها دارند، از حسينيه و مسجد دارند، وقتي حسينيه و مسجد و روحانيت عرضه شد، انقلاب اسلامي شده. وقتي اينها عرضه نشد همان جنگ جهاني اول و جنگ جهاني دوم و كودتاي ننگين 28 مرداد بود، بنابراين اگر مملكت در سايه قرآن و روايت و مسجد و حسينيه است, نظام هست در سايه اين است, دنيا هست در سايه اين است, آخرت هست در سايه اين است. اين فضيلتي است كه خداي سبحان به بركت قرآن و اهل بيت، نصيب امّت اسلامي قرار داد كه اميدواريم همگان بهرهمند شوند و همگان مشمول ادعيه زاكيّه وليّ عصر باشند!