فداکِ یا زینب سلام الله علیه
استاد فاطمی نیا:
شفاعت حضرت زينب كبرى عليها السلام در همه جا موجود است . خانمى كه اگر كسى گيرندگى داشته باشد، شفاعتش مثل برق است . عنايت فرموديد! مى گويند: يك خانمى به صورت ظاهر برادرهايش را كشتند، بچه هايش را كشتند، تمام اعوانش را كشتند. آن پليد هم در اريكه قدرت تكيه زده و خون از تيغ او مى بارد. اما دختر اميرالمؤ منين قامت برافراشت ، فرياد بر سرش زد كه تاريخ اين جمله را حفظ كرده علماى تسنن هم ضبط كردند. فرمود: «انى لاءستصغرك» يقين بدان كه من تو را كوچك مى شمارم.
امام زمان ! چه عمه بزرگوارى دارى . كه امام زمانش عليه السلام فرمود: «انت عالمة غير معلمة» اين امام زمانش بود. عمه جان ! تو عالمه غير معلمه هستى . ما در حقايق به فضل الله هيچ باكى نداريم ؛ آن كه روشن است مى گوئيم . من بارها به دوستان گفتم به گوش اولياء خدا رسيد و الحمدالله آنها هم صحه گذاشتند. گفتم : علم لدنى دو تا كلمه عربى است . اگر بخواهيم به فارسى خالص در بياوريم معنايش كلاس خصوصى خدا مى شود.
سنى نقل مى كند و مى گويد: وقتى زينب عليهاالسلام به دنيا آمد حضرت زهرا عليهاالسلام به اميرالمؤ منين گفت : «يا على ! سمها..» يا على ! براى او نامى بگذار. آقا فرمود: دختر پيغمبر! من در نام گذارى اين دختر بر پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم پيشى نمى گيرم . بچه را پيش پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم بردند. «يا رسول الله ! سمها» خدا نوه اى به شما داده است . يك نازدانه دخترى است . نام برايش بگذار. «ما كنت لاسبق الى الله عزوجل فى تسميتها» من در نام گذارى اين دختر بر خدا پيشى نمى گيرم . «فنزل جبرئيل» جبرئيل نازل شد. فرمود: «الحق يقرؤ ك السلام» يا رسول الله ! حق به تو اقراء سلام مى كند. «يخصك بالتحية و الاكرام» و تو را مخصوص به تحيت و اكرام مى كند.چه مى گويد: «و يقول سميها زينب» نام او را زينب بگذار!
خانمى كه به روايت اهل تسنن اسمش را خدا گذاشته باشد؛ امام زمانش فرمود باشد: تو علم لدنى دارى . این خانوم يك بعد حماسى در كربلا نشان داد و يك بعد عرفانى كه در جهان صدا كرد. بعد حماسى اش همان بود كه گفتم . بر سر آن پليد فرياد زد و فرمود كه : به اين تخت و تاجت نگاه نكن كه من تو را كوچك مى شمارم . بعد عرفانى هم اين بود كه پليد ديگرى آمد، شماتت كرد گفت : ديدى خدا برادرانت و فرزندان را چگونه كشت ؟ مى دانيد در جواب چه گفت ؟ فرمود: «ما راءيت الا جميلا» من جز زيبايى چيزى نديدم . اين هم بعد عرفانى اش بود.
امام زمان ! چه عمه بزرگوارى دارى . خجالت مى كشم بگويم . آدمى كه از راه مى رسد به او مى گويند: خسته نباشيد! پذيرايى مى كنند. مى گويد آب مى خواهم آب مى دهند. امام زمان ! من اين را خيلى كم مى گويم . زبانم لال ! بارها گفتم عمه تان چهل منزل آمده بود اما با زخم زبان . غصه . من يك استادى داشتم (ره ) كه خدمت امام زمان عليه السلام شرفياب شده بود. مى دانيد چه مى گفت ؟ مى گفت : خانم وقتى حرف زد با اينكه صدا، صداى زنانه بود ولى يك عده اى بى اختيار گفتند و الله خود على دارد حرف مى زند. تن پليدشان مى لرزيد.
خدا رحمت کند مرحوم آیت الله آمیرزا محمد علی ادواری رضوان الله علیه شعری گفته است كه خدا می داند. در زیر آسمان برای حضرت زینب همچین شعری گفته نشده است. من این بیت شعر را از او تا حالا زیاد خواندم. من به این جور آدم ها غبطه می خورم، ببینید این شیخ چه جایزه ای از امیرالمومنین و از زینب کبری علیهما السلام دریافت خواهد کرد.
بارها برای دوستان توصیف کرده ام، شیر و قتی می خواهد حمله کند قبل از حمله صدایی در سینه اش ظاهر می شود که به آن زئیر می گویند. زئیر مخصوص شیر است، در مورد حیوان دیگری گفته نمی شود. بعد از صدای زئیر حمله قطعی است. شکارچی دارد بی خیال در جنگل قدم می زند ناگهان وقتی که زئیر شیر را از کمینگاهش می شنود تنش می لرزد، ای بسا صلاح از دستش می افتد. زئیر یک صدای با هیبتی است چون پشت سرش حتما حمله کردن است.
این شیخ خطبه خواندن عمه امام زمان را اینطور توصیف می کند میگوید:
أو أن في غاب الامامة لبوة لزئيرها عنت الوجوه تهيبا
می گوید: دختر علی خطبه می خواند؟ یا صدای زئیر از بیشه امامت به گوش می رسد که اینطور دشمنان می لرزند!
پروردگارا! به حق حضرت زینب سلام الله علیها مدافعان خرمش را منصور بدار و دشمنان را نابود بفرما.