نتیجۀ تلقی عوامانه از انتظار فرج، شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت است.
بخشی از متن کتاب «انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه» نوشته حجت الاسلام پناهیان که حجت اللاسلام و المسلمین صدیقی از آن با عبارت «جامعترین کتابی که تاکنون در موضوع انتظار دیدهام» یاد کرده اند و آقای دکتر حسن عباسی آن را یک عقبۀ تفکر استراتژیک برای موضوع انتظار و تلاشی حکمی، فلسفی و کلامی در موضوع انتظار می دانند.
قیام منجی، خارج از «سنّتهای تغییرناپذیر الهی» نیست.
بخشی از نگاه عامیانه به ظهور منجی به این تلقی مربوط میشود که عملیات نجات را خارج از سنتهای تغییرناپذیر الهی بدانیم؛ سنتهایی که تاریخ حیات بشر بر آن مبتنی بوده است و هیچگاه دچار کمترین تغییر یا تبدیلی نشده است: «فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّت اللَّهِ تَبْدیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْویلاً؛ هرگز برای سنّت خدا تبدیل نخواهی یافت، و هرگز برای سنّت الهی تغییری نمییابی!»(1) در یک نگاه عوامانه وقتی گفته میشود: «انشاءالله آقا امام زمان(عج) میآیند و اوضاع را درست خواهند کرد»، طوری این عبارت در ذهنها معنا میشود که گویی این اصلاح اوضاع عالم، خارج از قواعدی است که تاکنون بر تمامی رخدادها حاکم بوده است. مانند این قاعدۀ طلایی که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتى) را تغییر نمىدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند.»(2)
اگر منجی، خارج از اینگونه قواعد، عملیات نجات را به انجام برساند، نقش آگاهی و ارادۀ انسانها در سعادتشان در نظر گرفته نشده است؛ و ارزش سنتهای الهی و اساساً ارزش حیات بشر و این همه امتحانات و شکستها و پیروزیها زیر سؤال خواهد رفت.
شانه خالی کردن از زیر بار مسؤولیت، نتیجۀ این تلقی عوامانه/تمام مسئولیت به عهدۀ حضرت و 313 یار او!
نتیجۀ این تلقی آن خواهد بود که نه مسؤولیتی در ایجاد مقدمات فرج به عهدۀ ما قرار میگیرد و نه مسؤولیتی پس از آن بر دوش ما خواهد بود. چون بناست کسی بیاید و ما را نجات دهد که همۀ مسؤولیتها و فعالیتها به عهدۀ اوست. دیگر ما نیاز به تلاش و تکاپویی قبل و بعد از آن نخواهیم داشت. با این تلقی، شاید این تصور باطل شکل بگیرد که یاران حضرت هم خارج از حیات طبیعیِ ما زیست میکنند و از ما بهترانی هستند که با برخورداری از قدرتهای خارقالعاده، مانند فرشتههای الهی، آمادهاند تا به خدمت آن حضرت درآیند و با قدرت خارقالعادۀ خود زمین را پر از عدل و داد نمایند.
انگار انسانها بدون اختیار و لیاقت هم میتوانند سعادتمند شوند!
در نتیجه حضرت با 313 نفر، به جای همۀ مردم عالم احساس مسؤولیت میکنند، عالِم به امور هستند، دینداری میکنند، و احیاناً بقیۀ مردم را هم به شکل اجباری و یا غیر اختیاری به سوی خدا راهی میکنند. چون اگر به اختیار مردم باشد، میبینیم که در طول حیات بشر، این اختیار اکثراً منجر به ظلمهای فراوان و دوری آنها از خدا شده است. پس لابد باید خارج از ارادۀ انسانها و بدون نیاز به احساس مسؤولیت آنها و تکیه بر این احساس مسؤولیت، کسی بیاید و عالَم را آباد نماید. در این نگاه، انگار آدمها بدون اختیار و لیاقت هم میتوانند سعادتمند شوند و کمال یابند. گویی با یک اَبَرفرماندۀ خیلی خوب و تعدادی یار وفادار، میتوان جبراً همۀ انسانها را سعادتمند کرد.
صورت معنوی این نگاه عامیانه
میتوان به این نگاه عامیانه صورت معنوی هم داد و آن اینکه تصور کنیم قدرت معنوی حضرت همه را گوش به فرمان خداوند خواهد کرد، و یا ایشان با نیروی غیبی همۀ مشکلات را حل میفرمایند. اگرچه این سخن خالی از حکمت نیست و اثر معنوی حضور حضرت در جهان هستی و در تمامی جانها بسیار بالاست، ولی باز معنی این سخن در بستر یک نگاه عامیانه چه خواهد بود؟
خوب شدن آدمها فقط با نگاه و ارادۀ معنوی حضرت!
معنایش این میشود که حضرت با یک نگاه و ارادۀ معنوی موجب میشوند که ناگهان همۀ آدمها احساس خوبی پیدا کنند و مثلاً بیمقدمه به هم بگویند: «چه احساس خوبی برای نماز خواندن دارم.» آن یکی بگوید: «من چه علاقۀ عجیب و ناخواستهای به قرآن خواندن پیدا کردهام.» و چقدر فضای رؤیایی و قشنگی به وجود میآید!
جایگاه قدرت معنوی امام زمان(عج)/ جایگاه «لیاقت» در قواعد رشد
البته نگاه معنوی حضرت معجزه خواهد کرد و قطعاً ظهور ایشان آثار پربرکتی را برای انسانهای مستعد به دنبال خواهد داشت، اما قواعد «رشد و کمال»، و نقش «عزم و لیاقت» انسان چه خواهد شد؟ اگر قرار باشد امام زمان(عج) تنها از قدرت معنوی بهره ببرند، خُب این کار که از دست پیامبر گرامی اسلام(ص) و علیابنابیطالب(ع) بهتر برمیآمد. امّا خداوند متعال به پیامبرش میفرمود: «إِنَّکَ لا تَهْدی مَنْ أَحْبَبْتَ؛ تو هر کسی را که دلت بخواهد، نمیتوانی هدایت کنی.»(3) آن وقت چگونه میشود که آقا امام زمان(عج) با ارادۀ خود همه را بدون دخالت اراده آنها هدایت میکند؟!
آیا حضرت مسؤولیت به بهشت بردن ما را به عهده میگیرند، در حالی که پیامبر اکرم(ص) این مسؤولیت را نداشت؟ چگونه است که خداوند متعال در قرآن کریم به پیامبرش میفرماید: «تو فقط انذاردهنده هستی»(4) و یا «وظیفۀ تو فقط ابلاغ است و کاری جز ابلاغ نداری»(5)، آن وقت یکدفعه مسؤولیتهای امام زمان(عج) و شیوۀ اِعمال آن مسؤولیتها توسط ایشان فرق خواهد کرد؟!
نجات بشریت خارج از مسؤولیت انسانها و سنتهای الهی نیست.
پس این تصور، اشتباه است که فکر کنیم معنای این حقیقت که امام زمان(عج) منجی جهان بشریت هستند، آن است که ایشان تشریف میآورند و انسان را خارج از مسؤولیتهایی که باید داشته باشد، و جامعۀ بشری را خارج از ساختارهای طبیعی که دارد، و تاریخ را خارج از سنتهای الهی، به سوی بهشت و وضع مطلوب خود رهنمون خواهند شد. این طرز فکر، هم در نظر نگرفتن کرامت انسان است و هم استخفاف دین و سنتهای تبدیلناپذیر خداوند میباشد. در نهایت هم انتظاری بیمسؤولیت و بیخاصیت به ارمغان خواهد آورد.
معنای رشد عقلها توسط حضرت؟!
بله، روایت داریم «امام زمان(ع) بر سر مؤمنان دست میکشند و عقل آنها رشد پیدا میکند»(6)، اما درک معنای این حدیث نیازمند یک نگاه عمیق است؛ نه اینکه این روایت را عامیانه تفسیر نماییم و تصوّر کنیم که فعل حضرت بر خلاف تمام سنتهای الهی، در وضع طبیعی خلقت بشر تغییری ایجاد مینماید.