مدرسه علمیه فاطمیه نظر آباد

  • صفحه اصلی 
  • تماس  
  • ورود 

شما شاهد امنیت و آرامش کشور ایران اسلامی بودید!!!

29 اردیبهشت 1395 توسط مدرسه فاطمیه نظر آباد

سخنان دلنشین آقای محمدی در اختتامیه مسابقات بین امللی قرآن کریم

حجت الاسلام والمسلمین علی محمدی، نماینده ولی فقیه و سرپرست سازمان اوقاف و امور خیریه در مراسم اختتامیه سی و سومین دوره مسابقات بین المللی قرآن کریم در سخنانی ضمن خوش آمدگویی به مهمانان، خطاب به شرکت کنندگان خارجی این دوره از مسابقات گفت: شما از کشورهای مختلف جهان به ایران تشریف آوردید و در این مدت شاهد امنیت و آرامش کشور ایران اسلامی بودید؛ یکی از نشانه های آرامش و امنیت کشور ایران همین جلسه باشکوه قرآنی بود که به خوبی برگزار شد.

وی گفت: در سایه امنیت و آرامشی که ملت ایران دارد، شما ملاحظه کردید که سی و سومین دوره مسابقات قرآن کریم با شکوه بیشتر، جمعیت بیشتر و استتقبال زیاد مردم ایران اسلامی مواجه بود و شما این حقیقت را دیدید که ایران هراسی، اسلام هراسی و شیعه هراسی دروغ است و مطمئن شدید که تبلیغات استکبار جهانی علیه ایران اسلامی کذب محض است؛ هرآنچه دیدید از حقیقت و حقانیت به عنوان حق و حقوق ملت مسلمان ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران به هموطنان خود برسانید.

محمدی در بخش دیگری از سخنان خود خطاب به مسئولان و فعالان جامعه قرآنی گفت: ضمن تشکر از زحمات اساتید، مربیان و معلمان قرآن و جامعه قرآنی که از اول انقلاب تا کنون زحمت کشیده اند و برای تربیت قراء و حفاظ خدمت کردند اما این مسابقات نشان داد که باید جامعه قرآنی و دستگاه های فرهنگی و مسئولان یک اقدام انقلابی و جهادی را شروع کنند؛ چرا که حضور گسترده و پرشور مردم در این دوره از مسابقات نشان داد که اگر این سفره الهی را در محضر مردم بگسترانیم، مردم با علاقه فراوان سر سفره قرآن خواهند نشست.

وی با اشاره به مطالبه مقام معظم رهبری مبنی بر تربیت ۱۰ تا ۱۵ میلیون حافظ قرآن کریم اظهار کرد: ایشان بر این مسئله تأکید داشتند «این مقداری که در جلسات قرآنی اهمیت می دهم یک اقدام سرگرمی و هنرنمایی نیست، بلکه برای این است که فضای کل جامعه قرآنی شود»؛ بنابراین استقبال پرشور مردم نشان می دهد که اگر مسئولان و دستگاه های فرهنگی و اساتید و فعالان قرآنی انقابی و جهادی عمل کنند مردم چندین برابر از آن استقبال خواهند کرد.

نماینده ولی فقیه در سازمان اوقاف و امور خیریه حضور مردم در مسابقات بین المللی قرآن کریم را مایه دلگرمی اساتید و مربیان و مجریان امور قرآنی عنوان کرد و گفت: قرآن موجب سعادت جامعه ما بوده و هست؛ برای همین لازم است جامعه قرآنی و دستگاه های فرهنگی نسبت به قرآن اهتمام فوق العاده ای داشته باشند.

وی خاطرنشان کرد: ظرفیت این مسئله وجود دارد که بتوانیم جلسات قرآنی با حضور هزاران نفری بلکه ده ها هزار نفری برگزار کنیم؛ اینکه در دوران دفاع مقدس ۱۰۰ هزار تا ۱۲ هزار برای مجاهدت و فداکاری به جبهه ها اعزام شدند و خانواده ها آماده بودند فرزندان و عزیزان خود را فدا کنند، امروز برای حفظ و تلاوت قرآن آمادگی بیشتری دارند؛ اینکه این آمادگی تا چه حد بروز کند بستگی به هنر و اقدام و جدیت مسئولان فرهنگی و قرآنی دارد.
محمدی افزود: آنچه موجب خوشبختی ما شده قرآن است و قرآن صرفا آموزش و درس و بحث نیست؛ همانطور که پیامبر اسلام(ص) فرمودند «قرآن را یاد بگیرید، بخوانید و بدانید که قرآن باعث سربلندی و سرافرازی شما و ذخیره ای برای شما خواهد بود» و همچنین تأکید کرده اند که از قران پیروی کنید، نه اینکه قرآن تابع شما باشد و قرآن را باب میل خود تفسیر کنید؛ هر شخص یا جامعه ای از قرآن تبعیت کند قرآن کریم او را به بهشت و سعادت و خوشبختی هدایت خواهد کرد اما اگر قرآن را پشت سر خود قرار دهد و تابع خود کند، موجب عذاب الهی خواهد شد.
سرپرست سازمان اوقاف و امور خیریه ادامه داد: خداوند متعال به ملت مسلمان ایران توفیق داد علاوه بر تلاوت و حفظ و آموزش قرآن، به قرآن عمل کند؛ قرآن کریم یک مجموعه کامل و یک بسته ای است که باید به تمام آن اعتقاد داشت و عمل کرد و نمی توان گزینشی عمل کرد و گزینشی به آیات قرآن عمل کرد.

وی با بیان اینکه خداوند در کنار «رحمت»، «اشداء» را مطرح کرده است، گفت: مسلمانان نسبت به همدیگر مهربان هستند اما نسبت به دشمنان با صلابت و جدیت و محکم برخورد می کنند.

نماینده ولی فقیه در سازمان اوقاف و امور خیریه اظهار کرد: برخی افرادی که خودباخته در مقابل فرهنگ غرب هستند، مطرح می کنند فرهنگ غرب یک بسته کامل است و سیاست و مدیریت و فرهنگ و فلسفه غرب با هم هستند و نمی توان یکی را قبول کرد و یکی را رد کرد؛ چطور این افراد نسبت به قرآن چنین دیدگاهی را مطرح نمی کنند؟

وی با بیان اینکه قرآن یک بسته کامل است، گفت: در این مدت ۳۷ سال همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند در عصر حاضر ایران پرچمدار عمل به قرآن است و مصداق بارز آن مبارزه با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکاست؛ سران آمریکا برخی اوقات یاوه سرایی می کنند و گزینه نظامی خود را روی میز می آورند اما بدانند اگر آنها یک گزینه دارند، ما هزاران گزینه در اختیار داریم.

محمدی تصریح کرد: گزینه آنها پوسیده است اما گزینه هایی که در اختیار ماست، در طول تاریخ و الان ثابت کرده که موفق و باعث خوش بختی ماست که یکی از آنها قرآن کریم است که مهم ترین گزینه ماست چرا که پیامبر اسلام (ص) فرمودند قرآن ثروت بی نظیری است که اگر کسی قرآن داشته باشد بی نیاز است و بعد از قرآن فقری ندارد.

وی خاطرنشان کرد: در دوران دفاع مقدس هرجا رزمندگان اسلام از امکانات و تجهیزات مادی دستشان خالی می شد آخرین لحظات برای ایستادگی و مقاومت در برابر دشمن به قرآن پناه می بردند و آیات قرآن را تلاو ت می کردند؛ در مقابل خداوند وعده های قطعی داده که ظالمین و مفسدین و جنایتکاران و طغیان گران مجازاتشان خواهد کرد و این وعده قطعی خداوند است.

 نظر دهید »

نتیجۀ تلقی عوامانه از انتظار فرج، شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت است.

27 اردیبهشت 1395 توسط مدرسه فاطمیه نظر آباد

بخشی از متن کتاب «انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه» نوشته حجت الاسلام پناهیان که حجت اللاسلام و المسلمین صدیقی از آن با عبارت «جامع‌ترین کتابی که تاکنون در موضوع انتظار دیده‌ام» یاد کرده اند و آقای دکتر حسن عباسی آن را یک عقبۀ تفکر استراتژیک برای موضوع انتظار و تلاشی حکمی، فلسفی و کلامی در موضوع انتظار می دانند.

قیام منجی، خارج از «سنّت‌های تغییرناپذیر الهی» نیست.

بخشی از نگاه عامیانه به ظهور منجی به این تلقی مربوط می‌شود که عملیات نجات را خارج از سنت‌های تغییرناپذیر الهی بدانیم؛ سنت‌هایی که تاریخ حیات بشر بر آن مبتنی بوده است و هیچ‌گاه دچار کمترین تغییر یا تبدیلی نشده است: «فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّت اللَّهِ تَبْدیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْویلاً؛ هرگز برای سنّت خدا تبدیل نخواهی یافت، و هرگز برای سنّت الهی تغییری نمی‏یابی!»(1) در یک نگاه عوامانه وقتی گفته می‌شود: «ان‌شاءالله آقا امام زمان(عج) می‌آیند و اوضاع را درست خواهند کرد»، طوری این عبارت در ذهن‌ها معنا می‌شود که گویی این اصلاح اوضاع عالم، خارج از قواعدی است که تاکنون بر تمامی رخدادها حاکم بوده است. مانند این قاعدۀ طلایی که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتى) را تغییر نمى‏دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند.»(2)

اگر منجی، خارج از این‌گونه قواعد، عملیات نجات را به انجام برساند، نقش آگاهی و ارادۀ انسان‌ها در سعادتشان در نظر گرفته نشده است؛ و ارزش سنت‌های الهی و اساساً ارزش حیات بشر و این همه امتحانات و شکست‌ها و پیروزی‌ها زیر سؤال خواهد رفت.

شانه خالی کردن از زیر بار مسؤولیت، نتیجۀ این تلقی عوامانه/تمام مسئولیت به عهدۀ حضرت و 313 یار او!

نتیجۀ این تلقی آن خواهد بود که نه مسؤولیتی در ایجاد مقدمات فرج به عهدۀ ما قرار می‌گیرد و نه مسؤولیتی پس از آن بر دوش ما خواهد بود. چون بناست کسی بیاید و ما را نجات دهد که همۀ مسؤولیت‌ها و فعالیت‌ها به عهدۀ اوست. دیگر ما نیاز به تلاش و تکاپویی قبل و بعد از آن نخواهیم داشت. با این تلقی، شاید این تصور باطل شکل بگیرد که یاران حضرت هم خارج از حیات طبیعیِ ما زیست می‌کنند و از ما بهترانی هستند که با برخورداری از قدرت‌های خارق‌العاده، مانند فرشته‌های الهی، آماده‌اند تا به خدمت آن حضرت درآیند و با قدرت خارق‌العادۀ خود زمین را پر از عدل و داد نمایند.

انگار انسان‌ها بدون اختیار و لیاقت هم می‌توانند سعادتمند شوند!

در نتیجه حضرت با 313 نفر، به جای همۀ مردم عالم احساس مسؤولیت می‌کنند، عالِم به امور هستند، دین‌داری می‌کنند، و احیاناً بقیۀ مردم را هم به شکل اجباری و یا غیر اختیاری به سوی خدا راهی می‌کنند. چون اگر به اختیار مردم باشد، می‌بینیم که در طول حیات بشر، این اختیار اکثراً منجر به ظلم‌های فراوان و دوری آنها از خدا شده است. پس لابد باید خارج از ارادۀ انسان‌ها و بدون نیاز به احساس مسؤولیت آنها و تکیه بر این احساس مسؤولیت، کسی بیاید و عالَم را آباد نماید. در این نگاه، انگار آدم‌ها بدون اختیار و لیاقت هم می‌توانند سعادتمند شوند و کمال یابند. گویی با یک اَبَرفرماندۀ خیلی خوب و تعدادی یار وفادار، می‌توان جبراً همۀ انسان‌ها را سعادتمند کرد.

صورت معنوی این نگاه عامیانه

می‌توان به این نگاه عامیانه صورت معنوی هم داد و آن اینکه تصور کنیم قدرت معنوی حضرت همه را گوش به فرمان خداوند خواهد کرد، و یا ایشان با نیروی غیبی همۀ مشکلات را حل می‌فرمایند. اگرچه این سخن خالی از حکمت نیست و اثر معنوی حضور حضرت در جهان هستی و در تمامی جان‌ها بسیار بالاست، ولی باز معنی این سخن در بستر یک نگاه عامیانه چه خواهد بود؟

خوب شدن آدم‌ها فقط با نگاه و ارادۀ معنوی حضرت!

معنایش این می‌شود که حضرت با یک نگاه و ارادۀ معنوی موجب می‌شوند که ناگهان همۀ آدم‌ها احساس خوبی پیدا ‌کنند و مثلاً بی‌مقدمه به هم بگویند: «چه احساس خوبی برای نماز خواندن دارم.» آن یکی بگوید: «من چه علاقۀ عجیب و ناخواسته‌ای به قرآن خواندن پیدا کرده‌ام.» و چقدر فضای رؤیایی و قشنگی به وجود می‌آید!

جایگاه قدرت معنوی امام زمان(عج)/ جایگاه «لیاقت» در قواعد رشد

البته نگاه معنوی حضرت معجزه خواهد کرد و قطعاً ظهور ایشان آثار پربرکتی را برای انسان‌های مستعد به دنبال خواهد داشت، اما قواعد «رشد و کمال»، و نقش «عزم و لیاقت» انسان چه خواهد شد؟ اگر قرار باشد امام زمان(عج) تنها از قدرت معنوی بهره ببرند، خُب این کار که از دست پیامبر گرامی اسلام‌(ص) و علی‌ابن‌ابی‌طالب‌(ع) بهتر برمی‌آمد. امّا خداوند متعال به پیامبرش می‌فرمود: «إِنَّکَ لا تَهْدی مَنْ أَحْبَبْتَ؛ تو هر کسی را که دلت بخواهد، نمی‌توانی هدایت کنی.»(3) آن وقت چگونه می‌شود که آقا امام زمان(عج) با ارادۀ خود همه را بدون دخالت اراده آنها هدایت می‌کند؟!

آیا حضرت مسؤولیت به بهشت بردن ما را به عهده می‌گیرند، در حالی که پیامبر اکرم‌(ص) این مسؤولیت را نداشت؟ چگونه است که خداوند متعال در قرآن کریم به پیامبرش می‌فرماید: «تو فقط انذاردهنده هستی»(4) و یا «وظیفۀ تو فقط ابلاغ است و کاری جز ابلاغ نداری»(5)، آن وقت یک‌دفعه مسؤولیت‌های امام زمان(عج) و شیوۀ اِعمال آن مسؤولیت‌ها توسط ایشان فرق خواهد کرد؟!

نجات بشریت خارج از مسؤولیت انسان‌ها و سنت‌های الهی نیست.

پس این تصور، اشتباه است که فکر کنیم معنای این حقیقت که امام زمان(عج) منجی جهان بشریت هستند، آن است که ایشان تشریف می‌آورند و انسان را خارج از مسؤولیت‌هایی که باید داشته باشد، و جامعۀ بشری را خارج از ساختارهای طبیعی که دارد، و تاریخ را خارج از سنت‌های الهی، به سوی بهشت و وضع مطلوب خود رهنمون خواهند شد. این طرز فکر، هم در نظر نگرفتن کرامت انسان است و هم استخفاف دین و سنت‌های تبدیل‌ناپذیر خداوند می‌باشد. در نهایت هم انتظاری بی‌مسؤولیت و بی‌خاصیت به ارمغان خواهد آورد.

معنای رشد عقل‌ها توسط حضرت؟!

بله، روایت داریم «امام زمان(ع) بر سر مؤمنان دست می‌کشند و عقل آنها رشد پیدا می‌کند»(6)، اما درک معنای این حدیث نیازمند یک نگاه عمیق است؛ نه اینکه این روایت را عامیانه تفسیر نماییم و تصوّر کنیم که فعل حضرت بر خلاف تمام سنت‌های الهی، در وضع طبیعی خلقت بشر تغییری ایجاد می‌نماید.

 نظر دهید »

نامه ای کوتاه از امام خمینی رحمه الله علیه به امام خامنه ای سال 66

27 اردیبهشت 1395 توسط مدرسه فاطمیه نظر آباد

در ۱۶ دی ۱۳۶۶، امام خمینی در نامه‌ای به آیت‌الله خامنه‌ای و ناظر به بیانات ایشان در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران در موضوع حدود اختیارات حکومت اسلامی و ولایت فقیه، حکومت اسلامی را از احکام اولیه‌ی اسلام و مقدم بر تمام احکام فرعیه دانسته و ولایت فقیه را مطلقه عنوان نمود. آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به نامه‌ی امام، متابعت نظری و عملی خود را از دیدگاه امام اعلام نمود. همچنین در جلسه‌ای حضوری، مقصود خود از بیانات در خطبه‌های نماز جمعه را با امام خمینی مطرح کردند. امام خمینی نیز بلافاصله در همان روز به این نامه پاسخ داده و ضمن تقدیر از آیت‌الله خامنه‌ای، در بخشی از آن نوشتند: «اینجانب از سال‌های قبل از انقلاب با جناب‌عالی ارتباط نزدیک داشته‌ام و همان ارتباط بحمدالله تعالی تاکنون باقی است، جناب‌عالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می‌دانم و شما را چون برادری که آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جداً جانبداری می‌کنید، می‌دانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید، روشنی می‌دهید»

 نظر دهید »

از زبان پدر طب اسلامی، آیت الله تبریزیان

27 اردیبهشت 1395 توسط مدرسه فاطمیه نظر آباد

درمان ضعف و سستی بدن

ضعف تابع لاغری و چاقی نیست، دور کلیه‌ها نوعی چربی یا پیه وجود دارد که در اصل غده‌ای به نام آدرنال است و نوعی هورمون به نام اندروژن ترشح می‌کند. امام صادق (ع) می‌فرمایند: «ضعف البدن وقوته من شحم الكليتين» یعنی «ضعف و قوت بدن از قلوه پیه است» همچنین می‌فرمایند: «ضعف الصوت وشدته من شحم الكليتين» یعنی «ضعف و شدت صدا از قلوه پیه است.» بعد از روغن‌زیتون بهترین روغن، روغن قلوه پیه است، قلوه پیه در قرآن تعبیر به طیبات شده است، ﴿وَعَلَى الَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلاَّ مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِبَغْيِهِمْ وِإِنَّا لَصَادِقُونَ﴾ یعنی «و بر یهودیان، هر حیوان ناخن‌دار (حیواناتی که سم یکپارچه دارند) را حرام کردیم؛ و از گاو و گوسفند، پیه و چربیشان را بر آنان تحریم نمودیم؛ مگر چربیهایی که بر پشت آنها قرار دارد، و یا در دو طرف پهلوها، و یا آنها که با استخوان آمیخته است؛ این را بخاطر ستمی که می‌کردند به آنها کیفر دادیم؛ و ما راست می‌گوییم.» و نیز آمده ﴿فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا﴾ یعنی «بخاطر ظلمی که از یهود صادر شد، و (نیز) بخاطر جلوگیری بسیار آنها از راه خدا، بخشی از چیزهای پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم.» در روایت آمده: «قلت لابي عبد الله (ع) جعلت فداك، الشحمة التى تخرج مثلها من الداء أي شحمة؟ - قال: هي شحمة البقر، وما سألني يا زرارة عنها أحد قبلك» یعنی «)زراره( از امام صادق (ع) پرسید این کدام پیه است که به اندازه خود بیماری را از بدن خارج می‌کند؟ امام پاسخ دادند پیه گاو است، ای زراره کسی قبل از تو این سؤال را از من نکرد.» در روایت دیگر آمده: «من أدخل في جوفه لقمة شحم أخرجت مثلها من الداء.» یعنی «کسی که لقمه‌ای از پیه گاو وارد بدنش کند، به همان اندازه بیماری از بدنش خارج می‌شود.» هم می‌توان از خود قلوه پیه استفاده کرد هم از روغن آن و روغن گوسفند در درجه بعدی قرار می‌گیرد.

لازم به ذکر است برای جلوگیری از سفت شدن این روغن باید توجه داشت که هنگام حرارت دادن قلوه پیه به‌محض اینکه روغن از آن خارج شد این روغن را از ظرف خارج کنند تا حرارت نبیند، در این صورت شبیه به روغن زرد می‌شود.

گفته شد که منشأ ضعف و قوت قلوه پیه است و از علائم قوت بدن و زیادی قلوه پیه، قوت صدا است. برای تقویت بدن باید قلوه پیه را زیاد کرد، برای این کار توصیه‌هایی در روایات آمده است.

اموری که قلوه پیه را زیاد می‌کند

اولین مورد نوره است، در روایت آمده: «النورة تزيد في ماء الصلب، وتقوي البدن، وتزيد في شحم الكليتين، وسمن البدن.» یعنی «نوره آب کمر زیاد می‌کند و بدن را تقویت می‌کند و قلوه پیه را زیاد می‌کند و بدن را چاق می‌کند.»

دومین مورد شیر گاو است، در روایت آمده: «تدبغ المعدة و تكسو الكليتين الشحم» یعنی «معده را دباغی می‌کند و کلیه را با پیه می‌پوشاند.»

اموری که قلوه پیه را از بین می‌برد (از این امور پرهیز شود)

اولین مورد حمام است، در روایت آمده: «الحمام يوم ويوم لا يكثر اللحم وإدمانه في كل يوم يذيب شحم الكليتين.» یعنی «حمام یک روز در میان سبب زیادشدن گوشت بدن می‌شود و مداوم (هرروز) به حمام رفتن قلوه پیه را از بین می‌برد.»

دومین مورد خوابیدن در حمام است، امام صادق (ع) می‌فرمایند: «لا تضطجع في الحمام فإنه يذيب شحم الكليتين.» یعنی «در حمام دراز نکش زیرا این کار قلوه پیه را آب می‌کند.»

سومین مورد تکه دادن در حمام است، امام صادق (ع) می‌فرمایند: «لا تتك في الحمام فإنه يذيب شحم الكليتين» یعنی «در حمام به دیوار تکیه نده زیرا این کار قلوه پیه را آب می‌کند.»

شاید بتوان با توجه به این روایات گفت که رساندن گرما به کلیه‌ها، قلوه پیه را آب می‌کند و اگر انسان به بخاری هم تکیه کند همین اثر را داشته باشد. البته نباید کلیه را در معرض سرما قرار داد زیرا کلیه به سرما حساس است و زود سرما می‌خورد.

اموری که بدن را تقویت می‌کند

اولین درمان گوشت است، امام صادق (ع) می‌فرمایند: «أَكْلُ اللَّحْمِ يَزِيدُ فِي السَّمْعِ وَ الْبَصَرِ وَ الْقُوَّةِ» یعنی «خوردن گوشت شنوایی و بینایی و قوت را زیاد می‌کند.» توصیه به گیاه‌خواری اشتباه است و کمترین ضرری که دارد ضعف شنوایی و بینایی است.

دومین درمان گوشت با شیر است، اگر گوشت با شیر (ترجیحاً شیر گاو) پخته شود، بهترین تقویت‌کننده برای قلب و بدن است البته درمان دیگر برای ضعف قلب به است. امام علی (ع) می‌فرمایند: «إذا ضعف المسلم فليأكل اللحم واللبن» یعنی «هرگاه مسلمان ضعیف شود گوشت با شیر بخورد.» با توجه به روایت لازم نیست که این غذا همیشه مصرف شود بلکه باید زمان ضعف و موقع لزوم مصرف گردد حتی اگر ضعف به علت پیری باشد. غذای دیگری هم وجود دارد که گوشت را با ماست می‌پزند و به عقیده من آن‌هم مقوی است البته با گوشت و شیر تفاوت دارد. در روایت آمده: «شكا نبى من الانبياء إلى الله الضعف، فقال له: ” اطبخ اللحم باللبن “. وقال: إنهما يشدان الجسم، قلت: هي المضيرة؟ - قال لا، ولكن اللحم باللبن الحليب.» یعنی «پیامبری از پیامبران (ع) به‌سوی خدا از ضعف شکایت کرد و خداوند فرمود گوشت را با شیر بپز، و فرمود این‌ها بدن را تقویت می‌کنند، پیامبر پرسید آیا این همان مضیره است (که با ماست پخته می‌شود)، خداوند پاسخ داد نه، بلکه گوشت با شیر است.» امام صادق (ع) از امام باقر (ع) روایت می‌کند: «شكا نوح عليه السلام الى ربه عز وجل ضعف بدنه فأوحى الله تعالى إليه اطبخ اللحم باللبن فكلها فانى جعلت القوة والبركه فيهما.» یعنی «پیامبر (ص) فرمودند حضرت نوح (ع) به‌سوی خدا از ضعف بدنش شکایت کرد و خدا به او وحی فرمود گوشت را با شیر بپز و آن را بخور زیرا من قوت و برکت را در این دو قرار دادم.» بهترین گوشت، گوشت گوسفند و بهترین شیر، شیر گاو است. شاید بتوان نتیجه گرفت که راز طول عمر حضرت نوح (ع) همین غذا باشد. امام صادق (ع) می‌فرمایند: «کسی که مبتلا به ضعف قلب یا بدن می‌شود، پس گوشت گوسفند را با شیر بخورد زیرا این بیماری و هر مشکلی که در بدنش است را از تکه‌تکه بدنش خارج می‌کند و بدنش را تقویت می‌کند و لثه را تقویت می‌کند، این را بگوید لا اله إلا الله وحده لا شريك له يحيي ويميت ويميت ويحيي وهو حي لا يموت، ده مرتبه قبل از آنکه بخوابد و تسبیح فاطمه زهرا (س) و آیت‌الکرسی و سوره توحید بخواند.» این روایت اشاره به گوشت گوسفند می‌کند و شاید گفته شود که مراد از شیر هم شیر گوسفند است ولی مستفاد از روایات بهترین شیر، شیر گاو است چون از تمام گیاهان تغذیه می‌کند و درمان کل بیماری‌هاست. نکته مهم این روایت این است که می‌گوید این غذا بیماری‌ها را از بدن خارج می‌کند بنابراین این غذا درمان هم هست و به‌این‌علت که بیماری را خارج می‌کند سبب تقویت بدن می‌شود. در مورد گوشت شاید بتوان گفت که گوشت پرندگان را هم شامل می‌شود ولی گوشت گاو تصریح‌شده که بیماری‌زا است و شیر هم بهتر است که از گاو باشد و قبلاً خواندیم که گاو قرمز بهتر از گاو سیاه است و بیشتر مراد گاو بومی است.

سومین درمان شیر است، در روایت آمده: «كنت عند أبى عبد الله (ع) فقال له رجل وأنا أسمع: (جعلت فداك) إنى أجد الضعف في بدنى، فقال: عليك باللبن فانه ينبت اللحم ويشد العظم.» یعنی «نزد امام صادق (ع) بودم، مردی به امام عرض می‌کند و من می‌شنوم، فدایت شوم من در بدنم ضعف احساس می‌کنم، امام فرمودند شیر بخور زیرا گوشت را می‌رویاند و استخوان را تقویت می‌کند.» شاید مراد از ضعف که در روایت آمده همان لاغری باشد و این توصیه برای درمان لاغری است و یا مراد از روییدن گوشت و تقویت استخوان همان تقویت بدن باشد و شاید لازمه روییدن گوشت و تقویت استخوان، تقویت بدن باشد.

چهارمین درمان حلیم است، امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند: «عليكم بالهريسة فإنها تنشط للعبادة أربعين يوما وهي من المائدة التي أنزلت على رسول الله صلى الله عليه وآله.» یعنی «بر شما باد حلیم زیرا این سبب نشاط برای عبادت می‌شود به مدت چهل روز و این همان مائده‌ای است که بر پیامبر (ص) نازل‌شده.» مائده‌ای که بر حضرت عیسی (ع) نازل شد ماهی بود و مائده‌ای که بر پیامبر اسلام (ص) نازل شد حلیم بود که حورالعین آن را درست کرده بود و پیامبر از آن خوردند و نیروی چهل مرد را پیدا کردند. پیامبر (ص) می‌فرمایند: «نزل علي جبريل (ع) ، فأمرني بأكل الهريسة ، لاشد ظهري وأقوي بها على عبادة ربي.» یعنی «جبرئیل بر من نازل شد و مرا امر کرد به خوردن حلیم تا کمرم را تقویت کنم و قدرت پیدا کنم تا پروردگار را عبادت کنم.» امام صادق (ع) می‌فرمایند: «إن نبيا من الانبياء شكا إلى الله الضعف وقلة الجماع فأمره بأكل الهريسة.» یعنی «پیامبری از پیامبران به خدا از ضعف و کم هم‌بستر شدن شکایت کرد و خداوند به او امر فرمود که حلیم بخورد.» حلیم همان پختن گوشت با گندم یا جو است.

پنجمین درمان سویق است، امام صادق (ع) می‌فرمایند: «من شرب سويقا أربعين صباحا امتلات كتفاه قوة.» یعنی «کسی که چهل روز سویق بخورد دو کتف او پر از نیرو می‌شود.» سویق نشسته تقویت‌کننده دست و کتف (بالای بدن) و سویق شسته تقویت‌کننده پاها (پایین بدن) است. برای شستن سویق آن را در آب بخیسانید و وقتی سویق ته‌نشین شد آب آن را خالی کنید و این کار را سه یا هفت مرتبه انجام دهید و درنهایت آن را در پارچه‌ای بگذارید تا خشک شود. امام کاظم (ع) می‌فرمایند: «السويق إذا غسلته سبع مرات … يذهب بالحمى وينزل القوة في الساقين والقدمين.» یعنی «اگر سویق هفت مرتبه شسته شود … تب را برطرف می‌کند و نیرو را در دو ساق پا نازل می‌کند.» در بعضی روایات آمده سویق سه مرتبه شسته شود. توجه شود که ابتدا باید سویق تهیه شود سپس شسته شود نه اینکه آرد را بشویید سپس سویق درست کنید.

ششمین درمان کواکب است، در روایت آمده: «أي شيء تطعم عيالك في الشتاء؟ قال : قلت : اللحم ، قال : إن لم يكن اللحم؟ قال : قلت : السمن ، قال : ما يمنعك من الكواكب؟ فإنه أقوى في الجسد كله يعني المثلثة وهي قفيز أرز وقفيز حمص وقفيز باقالاء أو غيره يدق جميعا ويطبخ ويتحسى به كل غداة.» یعنی «امام صادق (ع) به او (راوی) فرمود در زمستان چه چیزی به خانواده‌ات می‌دهی به‌عنوان غذا؟ عرض کردم گوشت، امام فرمود اگر گوشت نباشد؟ عرض کردم روغن زرد، امام فرمودند چرا کواکب استفاده نمی‌کنی، این قوی‌تر است در بدن، مقداری برنج و مقداری نخود و مقداری هم باقلی یا غیرازآن (چیزهای مانند ماش یا عدس) را بکوبید سپس پخته شود و به‌عنوان سوپ هرروز صبح، صبحانه این را قرار بدهید.» کواکب چیزی شبیه آش امروزی است با این تفاوت که مواد آن اول کوبیده یا آسیاب می‌شود سپس پخته می‌شود.

هفتمین درمان به است، بهترین تقویت‌کننده برای قلب به است، حتی برای کسانی که ترس دارند مخصوصاً اگر با هسته باشد. در روایت آمده: «عليك باكل السفرجل الحلو مع حبه فانه يقوى الضعف ويطيب المعدة ويزكي المعدة» یعنی «بر شما باد خوردن به شیرین با دانه‌اش زیرا این ضعف را تقویت می‌کند و برای معده مفید است و معده را بزرگ می‌کند.» در روایت دیگر آمده: «السفرجل يفرج المعدة» یعنی «به معده را بزرگ می‌کند.» بچه‌هایی که غذا نمی‌توانند بخورند یا شیر را زود برمی‌گردانند و معده آن‌ها کوچک است به آن‌ها به یا آب به بدهند.

در روایت آمده: «اكل السفرجل يزيد في قوة الرجل ويذهب بضعفه.» یعنی «خوردن به مرد را تقویت می‌کند و ضعف را از بین می‌برد.» چون در این روایت اشاره به مرد شده این احتمال وجود دارد که مراد قدرت جنسی مرد بوده باشد ولی چون روایت قبلی اختصاص به مرد نداشت شاید بتوان گفت که به با هسته تقویت‌کننده عمومی و بدون هسته تقویت‌کننده جنسی است. نکته دیگر اینکه شاید راز تقویت‌کننده بودن به در این است که معده را سالم می‌کند زیرا اگر معده غذا را خوب هضم کند بدن تقویت می‌شود.

هشتمین درمان سوره قیامت است، اگر با آب گلاب و زعفران سوره قیامت نوشته شود در یک ظرف و با آب شسته شود و نوشیده شود فرد ضعیف را تقویت می‌کند.

توصیه‌ها برای تقویت بدن در روایات

توصیه اول، امام صادق (ع) می‌فرمایند: «شرب الماء من قيام بالنهار أقوى وأصح للبدن.» یعنی «نوشیدن آب در حال ایستاده در روز مقوی‌تر است برای بدن و سبب سلامتی بدن می‌شود.» البته ایستاده نوشیدن آب در شب می‌تواند بسیار مضر باشد و سبب بیماری سیروز کبدی شود و روایت از آن نهی شده است.

توصیه دوم، امام حسن عسکری (ع) می‌فرمایند: «لا تدخل الحمام إلا وفي جوفك شئ يطفئ به عنك وهج المعدة وهو أقوى للبدن ولا تدخله وأنت ممتلئ من الطعام.» یعنی «وارد حمام نشو مگر اینکه مختصر چیزی در درون تو باشد، این مقدار غذا سبب می‌شود که گرمی معده خاموش شود و این برای بدن مقوی‌تر است و وارد حمام نشو در حال سیری مفرط.»

توصیه سوم، در روایت آمده: «أنه احتجم ، فقال : يا جارية هلمي ثلاث سكرات ، ثم قال إن السكر بعد الحجامة يرد الدم الطمي ويزيد في القوة.» یعنی «امام صادق (ع) حجامت کردند سپس فرمودند ای دختر (خطاب به دختر یا کنیز) سه قند برای من بیاور، سپس امام فرمودند خوردن شکر بعد از حجامت خون زیاد (در روایتی تازه) برمی‌گرداند و نیرو را زیاد می‌کند.»

 نظر دهید »

یا مقلّب القلوب ثبّت قلبی علی دینک

27 اردیبهشت 1395 توسط مدرسه فاطمیه نظر آباد

بيشترين دعای حضرت رسول(ص) به نقل از جناب اُمّ سلمه

آيۀ ﴿فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ﴾ مي‌فرمايد: خدا بيش از دو كار ندارد مواردي كه لازم باشد درِ رحمت را باز مي‌كند و وقتي ببيند بي‌اثر است نمي‌دهد. اگر خداوند انسان را به حال خودش رها بكند سقوط می کند. بعنوان مثال يك كودك نوزاد را شما وقتي رها بكنيد سقوط مي‌كند و می افتد پس يك امر وجودي به نام ضلالت در كار نيست؛ خداوند فيضش را مي‌گيرد و وقتي فيضش را گرفت انسان ديگر مي‌افتد.

وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) اين جمله را زياد به خدا عرض مي‌كرد: «اللهمّ و لا تَكِلْني إلي نفسي طرفة عين أبداً» از جناب امّ‌سلمه سؤال كردند بيشترين دعاي حضرت چه چيزي بود؟ گفت: «يا مقلّب القلوب ثبّت قلبي علي دينك» هر لحظه انسان به اين ياد باشد كه خداي سبحان او را به حال خودش رها نكند هم «لا تكلني» از آن حضرت نقل شد هم «يا مقلّب القلوب ثبّت قلبي علي دينك» نقل شد و خداي عزيز حكيم اين كمالات را اِعمال مي‌كند.
جلسۀ درس تفسیر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی سوره مبارکه فاطر جلسه (1392/08/06 )

 نظر دهید »

محور حجیّت عصمت است ...

27 اردیبهشت 1395 توسط مدرسه فاطمیه نظر آباد

پیامی از آیت الله جوادی آملی:

اگر ما روايتي از صديقه كبری (سلام الله عليها) داشته باشيم بدون ترديد طبق آن فتوا مي‌دهيم.

اگر ما روايتي را از صديقه كبرا(سلام الله عليها) داشته باشيم بدون ترديد طبق آن فتوا مي‌دهيم براي اينكه معصوم جز حق نمي‌گويد و قول امام حجت است للعصمة، قول پيامبر حجّت است للعصمة و قول حضرت صديقه كبرا هم حجت است للعصمة.

وجود مبارك حضرت امير(سلام الله علیه) به قول حضرت زهرا(علیها سلام) استدلال مي‌كند و مي‌گويد فاطمه اين‌چنين گفته است اين را در اصول خوانده‌ايد كه قول معصوم بما أنّه معصومٌ حجت است حالا خواه امام باشد خواه پيامبر باشد خواه نه امام نه پيامبر. محور حجيّت، عصمت است. اگر كسي واقعاً هيچ راهي براي نفوذ وهم و خيال و شيطنت در او نيست،هيچ راهي براي سهو و نسيان او نيست و هر چه هست رضاي خداست آن وقت مي‌شود معصوم؛ وقتي معصوم شد قولش هم مي‌شود حجت.

 نظر دهید »

آينده جهان از نظر اسلام

26 اردیبهشت 1395 توسط مدرسه فاطمیه نظر آباد

موضوع: کلامی
عنوان: آينده جهان از نظر اسلام

بسم اللّه الرحمن الرحيم و إيّاه نستعين
آينده جهان از نظر اسلام
ناهماهنگي ستم با جهان آفرينش و متضاد بودن آن با هدف خلقت
نياز جامعه به قانون و رهبر وارسته

براي تبيين آينده جهان از نظر اسلام توجه به اصول جهان‌بيني از ديدگاه اسلامي لازم است. از اين رهگذر، به برخي از قواعد كلي جهان شناسي در مكتب دين اشاره مي شود؛ تا نتايج آن معلوم گردد و نظم نوين جهاني به خوبي معنا شود و در تأسيس آن سعي بليغ شده تا استكبار جهاني خيال خام در سر نپروراند.
يكم. آفرينش جهان هدف دار بوده، هيچ‌گونه بطلان و عبث در او نيست؛ ﴿و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بينهما باطلاً… ﴾ [1] و هدف هر چيزي كمال مناسب آن شي‏ء است و كمال وجودي جهان خلقت، همانا نيل به مقام برتر هستي و رهيدن از نقص نسبي و عيب قياسي و رسيدن به تمامت و سلامت است.

ناهماهنگي ستم با جهان آفرينش و متضاد بودن آن با هدف خلقت
دوم. ستم چون سَمّ زيانباري است كه با جهاز هاضمه جهان خلقت ناسازگار بوده، مايه تباهي وي مي شود و چون با نظام داخلي جهان آفرينش ناهماهنگ مي باشد، با هدف خلقت نيز تضاد داشته، همواره مانع رسيدن به هدف است؛ ﴿ظهر الفساد في البرّ و البحر بما كسبت أيدي الناس… ﴾ [2]، ﴿و لو اتبع الحق أهوائهم لفسدت السموات و الأرض و من فيهنّ… ﴾.[3]
سوم. انسان مخلوقِ ممتازي است كه با هدف ويژه آفريده شد و هرگز ياوه و بيهوده نبوده، گزاف و عبث در حريم آفرينش وي راه نيافته، باطل و رها نيست؛ ﴿اَيحسَبُ الإنسان أَن يُترَك سُدي﴾ [4]، ﴿اَفحسبتم أَنّما خلقناكم عبثاً و انّكم إلينا لا ترجعون﴾.[5]
چهارم. ظلم و تجاوز به حقوق ديگران، چون شعله نوراني است كه با كمال انسان مناسب نبوده، همواره سدّ راه رسيدن وي به مقصود آفرينش است و بدون پرهيز از هر گونه ستم فردي و جمعي، خواه به صورت استبداد، خواه به طور استثمار و خواه به نحو استعمار كه جامع اضلاع اين مثلّث مشئوم، همانا استعباد و به بردگي در آوردن ديگران است، ميسور نخواهد شد.
پنجم. زندگي انسان يك حيات جمعي است، خواه جامعه وجود جدايي از وجود افراد داشته باشد كه عدّه اي بر آن‌اند يا آنكه جامعه وجودي منحاز و مستقلي نداشته بلكه وجود آن همان حيثيت اجتماعي هر فردي باشد كه همراه با حيثيّت فردي وي آفريده شده است؛ چنان‌كه گروه ديگري بر اين نظرند؛ بنابراين صلاح هر فردي را بايد در صلاحيت حيات جمعي جامعه جست‌وجو كرد؛ زيرا گر چه ممكن است در جامعه آلوده، فردي به صفا زندگي كند يا آنكه در جامعه پاك، فردي به آلودگي مبتلا گردد، ليكن با موارد نادر نمي توان حكم كلي و جامع را به دست آورد.
ششم. تأمين حيات جمعي جامعه بدون نظام حكومتي ممكن نيست؛ يعني بدون قانون يكتا و رهبري يگانه و بدون پذيرش همگان نسبت به قانون جامع و رهبري واحد، يا اصلاً زندگي اجتماعي ميسّر نيست يا به كمال مطلوب نمي رسد و همان‌طوري كه تعددّ قانون، مانع استقرار نظام حكومتي است، تعددّ رهبر و كثرت آن هر چند شورايي هم باشد، مانع ايده آل نظام حكومتي است.

نياز جامعه به قانون و رهبر وارسته
هفتم. تدوين قانون جامع از طرف فرد معين يا گروه خاص، هرگز ضامن منافع همه اقشار و جوامع نمي باشد؛ زيرا هر فرد يا گروهي، يا فقط سود خود را مي طلبد يا در تشخيص سود و زيان ديگران ناتوان است؛ چنان كه رهبري فردي كه فقط چهره مردمي داشته، از تأييد الهي برخوردار نمي باشد يا به طور صحيح وارث مكتب الهي نيست ضامن مصالح همه مردم نبوده؛ بلكه در گرايشها و تنشهاي سياسي و اجتماعي، منافع طبقه مخصوص را بر مصالح ديگران ترجيح مي دهد؛ لذا چاره جز تأمين دو ركن اصيل سياسي اجتماعي نيست؛ اول، قانون آزاد و دوم، رهبر آزاده. و قانونِ آزادِ از اشتباه و تبعيضِ نابجا، همانا قانون الهي است و رهبر آزاده همانا انسان وارسته اي است كه از بندِ باند بازي، آزاد و از مرز آز و آزار، حُريّت يافته باشد.
هشتم. جهان آفرينش تا كنون شاهد نظام حكومتي بَرين نبوده، جوامع بشري به جامعه ايده آل نائل نيامده است؛ يعني به هدف خلقت خويش بارنيافته است، گر چه در اين راه راهيان كوي حق قربانيهاي فراوان نثار كرده‌اند و طبقات مخصوص به اوج ايثار رسيده، از اين‌جهت به كمال خويش باريافته اند، ليكن هدف عمومي آفرينش حاصل نشده است. البته زمينه هاي مناسبِ مقصود نهايي را فراهم نموده اند و از اين نظر، مأموريتهاي الهي خويش را امتثال كرده اند.
نهم. اسلام برابر اصول ياد شده، چنين نويد مي دهد كه حكومت پهنه زمين و گستره زمان آينده به دست وارستگان آزاده از هر گونه رذيلت قرار مي‌گيرد؛ تا هم به ستم ظالمان پايان بخشوده شود، هم سطح زمين از تباهي طاغيان تطهير گردد، هم طبقه محروم از فقر رهايي يابد، هم شكمبارگي مُترفان فراموش گردد؛ ﴿و نُريد أن نَمنَ علي الذين استضعِفوا في الأرض و نَجعَلَهُم أَئمَّةً و نَجعَلَهُم الوارثين﴾ [6]، ﴿… أنّ الأرضَ يَرِثُها عبادي الصالحون﴾.[7]
دهم. برنامه حكومت صالحان، همانا احياي زمينِ ظلم زده و زمينه ستمديده، و نجات آن از هر گونه تعدي و طغيان و اصلاح آن به گسترش قسط و عدل است و چون مهم ترين عامل رهايي از سلطه شيطان و بردگي هوس همانا ايجاد روح بندگي خداوند در فرد و جامعه مي باشد، اسلام وظيفه صالحان وارث زمين را چنين ترسيم مي نمايد: ﴿الذين إِن مكنّاهُم في الأرضِ أَقامُوا الصّلوة و اتَوا الزَكاةَ و أَمَروُا بالمعروفِ و نَهَوا عنِ المُنكرِ و لله عاقبةُ الأُمور﴾.[8]
بنابر اين، نتيجه نگرش الهي به جهان خلقت، همانا به آينده خوش بين بودن و با هر ظلمي مبارزه نمودن و زمينه صلح جهاني را فراهم كردن و به هدف والاي بشري معتقد بودن و از هر گونه يأس و نا اميدي نجات يافتن و در مقابل پيشرفت سلاحهاي اتمي و جنگ ستارگان، مقاومت كردن و به انتظار مُصلح آزاده جهاني بسر بردن و در زمان ظهور وي از هيچ نثار و ايثاري دريغ نكردن و براي استقرار حكومت آن انسان كامل و خليفه خدا در زمين جهاد و اجتهاد نمودن و ذائقه تلخ تهيدستان را با براندازي توانگران زر اندوز شيرين كردن و سر انجام، آفريدگار جهان را با تعديل نظام بشري خشنودساختن خواهد بود. باميد آن روز بهروز و به انتظار ظفر عدل بر ظلم و اهتزاز پرچم قسط بر فراز هر كاخ و كوخ!
الحمد للّه رب العالمين
جوادي آملي؛ برگزیده مقالات استاد

[1] ـ سوره ص، آيه 27.
[2] ـ سوره روم، آيه 41.
[3] ـ سوره مؤمنون، آيه 71.
[4] ـ سوره قيامت، آيه 36.
[5] ـ سوره مؤمنون، آيه 115.
[6] ـ سوره قصص، آيه 5.
[7] ـ سوره انبياء، آيه 105.
[8] ـ سوره حج، آيه 41.

 نظر دهید »

کدام بدتر است؟؟!!

25 اردیبهشت 1395 توسط مدرسه فاطمیه نظر آباد

حجت الاسلام پناهیان:

شرح نهج البلاغه - خطبه معروف قاصعه (جلسه 10)

آیا گناه جنسی، بدترین نوع گناه است؟!

اغلب متدینین، بدترین گناه را لذت بردن از یک گناه(جنسی) می‌دانند. پاسخ جالب امام صادق(ع) به تعجب یک دیندار از کمتر بودن گناه جنسی نسبت به نماز نخواندن!
•امیرالمومنین(ع) می‌فرماید:«خداوند، بندگان متکبر را، با دوستان خود، که در چشم آنها، ناتوانند امتحان می‌کند؛ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ الْمُسْتَکْبِرِینَ فِی أَنْفُسِهِمْ بِأَوْلِیَائِهِ الْمُسْتَضْعَفِینَ فِی أَعْیُنِهِم‏»(نهج البلاغه، خطبه قاصعه)
•رویکرد جامعۀ ما به گونه‌ای است که متدینین، شهوات(جنسی) را خیلی بد می‌دانند و بدترین چیز را، لذت بردن از سر گناه(جنسی) می‌داند. این نگاه دقیقی نیست.
•از امام صادق(ع) سوال‌کردند بعضی از گناهان جنسی که از سر لذت انجام می‌شود، حکمش اعدام است ولی به او کافر نمی‌گویید، ولی طرف نماز نمی‌خواند به او کافر می‌گوید، حضرت فرمود:«او تحت فشار شهوت گناه کرده ولی کسی که نماز نمی‌خواند، به خدا تکبر کرده است. این خیلی بدتر است! ؛ … سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ سُئِلَ مَا بَالُ الزَّانِی لَا تُسَمِّیهِ کَافِراً وَ تَارِکُ الصَّلَاةِ قَدْ تُسَمِّیهِ کَافِراً …»(علل الشرائع، ج2، ص33)
•اینکه می‌بینید یک آدم شراب خوار و دارای رفتارهای بسیار زننده، یک دفعه آدم خوبی می‌شود برای این است که گناهانی که با انگیزه‌های لذت بری، این قدر فرد را خراب نمی‌کند که دیگر قابل برگشت نباشد، اما شما به این سادگی نمی‌توانید پیدا کنید، کسی متکبر باشد بعداً خوب شود.
•ما به شدت در معرض تکبر هستیم، برای همین دین به ما می‌گوید:«روزی 5 مرتبه نماز بخوان.» چرا که نماز، فلسفه اصلی‌اش تکبرزدایی است: فَرَضَ اللَّهُ الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْرِ(نهج البلاغه،حکمت25)
•وقتی که ما اینقدر در معرض تکبر هستیم و تکبر، آنقدر امر قبیحی است. یک نتیجه می‌گیریم: طبیعی است که خیلی‌ها ممکن است آلوده به تکبر باشند ولی پنهان باشد.
•به بعضی وقتی می‌گویی تکبر داری، تعجب می‌کند، می‌گوید:«اتفاقا همه به من می‌گویند تو آدم خاکی هستی!!!» تکبر پنهان را باید گشت تا پیدا کرد. حضرت امام در کتاب چهل حدیث می‌فرماید:«می‌رود پایین مجلس می‌نشنید برای اینکه بزرگی خودش را نشان دهد. تواضع را، به دلیل تکبر انجام می‌دهد. راه از بین بردن تکبر پنهان چیست؟ آیا راهش رعایت تواضع با مردم است؟!!! اخلاق اینجا جا می‌ماند.
•ممکن است یک نفر استاد باشد و به دانشجوی خودش تواضع کند و تکبر خودش را نشان ‌ندهد. اگر یک شاگرد، به استادش تواضع کند، هنوز اتفاق فوق العاده‌ایی در پاکی از تکبر، نیفتاده است. اما اگر یک دانشجو هم‌کلاسیش از او جلو زده باشد و عضو هیئت علمی ‌شده باشد، آیا حاضر است در برابر او تواضع کند؟ اینجا کار سخت‌تر می‌شود. و از این سخت تر؛ جایی است که خدا کسی را بر تو ترجیح دهد. آنگاه قصه هابیل و قابیل پیش می‌آید.
•سخت ترین امتحان تکبر، تکبر نسبت به ولی خداست و جالب این است که حضرت علی(ع) در این عبارت، قیدی هم زده‌اند: خدا بندۀ مستکبر را با دوستانش که در چشم متکبرین عددی نیستند. امتحان می‌کند.
•امیرالمومنین در نامه مفصلی به معاویه ماجرای ترجیح دادن خدا او را بر دیگران می‌نویسد و می‌فرماید معاویه تو مشکلت این است که نمی‌توانی اینکه خدا ما را بر شما ترجیح داده است را بپذیری. «ما خانواده بنی هاشم بر همه ترجیح داده است؛ أَ لَمْ تَعْلَمْ یَا مُعَاوِیَةُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنَّا لَیْسَتْ مِنْکُم‏..»(الغارات، ج1، ص11)
•اگر قرار باشد ترجیح معنوی آدم ها رو شود٬ خافضه رافعه(زیر و رو) خواهد شد و اتفاق روز قیامت رخ خواهد داد. خیلی ها را که شما فکر می‌کردی آدم بدرد بخوری نیست، بالا می‌رود. خیلی ها که فکر می‌کردید آدم حسابی است، می‌بیند به ته جهنم سقوط کرد. خیلی اوضاع به هم می‌ریزد.

 1 نظر

ذکرهای شگفت از عارفان؛ آرامش قلب

25 اردیبهشت 1395 توسط مدرسه فاطمیه نظر آباد


سفارش آیت الله بهاءالدینی: حضرت امام صادق علیه السلام می فرماید: حیرانم از کسی که محزون است، ولی به گفتن این قول خداوند «لا اله الّا انت سبحانک إنّی کنت من الظّالمین» پناه نمی برد. زیرا خودم از خداوند عزّوجل شنیدم که پس از آن می گوید:«پس دعای او را برآورده کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را چنین نچات دهیم.»
آیت الله سید عبدالکریم کشمیری: آیت الله کشمیری فرموده اند: «لا حول و لا قوّه الّا بالله» روزی صد مرتبه، برای دور نمودن هفتاد نوع بلا، که آسان ترین آن غم و اندوه است، بسیار نافع می باشد.
سید هاشم حداد: شخصی به نزد سید هاشم حداد رسید و عرض کرد: چندی پیش فرمودید که از ایران مسافرت مکن که به زندان می افتی! بعد از یک ماه خلاف استخاره ی شما به پاکستان رفتم و به خاطر قتلی مرا به زندان انداختند و بعد از آن، مشکلات و پریشانی احوال برایم پیش آمد. حال تقاضا دارم برای رفع تشویش خاطر و افکار پریشان، دستوری بدهید تا آرامش پیدا کنم. استاد فرمودند: سورۀ یس بخوان و آن را تقدیم به روح امیرالمؤمنین کن تا به شما عنایت شود.
علّامه طباطبایی: از علّامه طباطبایی نقل شده است که جهت آرامش قلب ، دست را روی سینه بگذارید و سه چهار مرتبه ایستاده و نشسته، این آیۀ شریفه را بخوانید.«الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکرالله تطمئن القلوب»
آیت الله سید عبدالکریم کشمیری: مرحوم آیت الله کشمیری، دربارۀ سورۀ مبارکۀ انشراح، می فرمودند: برای کسانی که قبض دارند و سینه اشان تنگ و مغموم است، خواندنش خوب است و سینه را باز می کند؛ و می فرمودند: مرحوم آقا سید هاشم حداد، این مطلب را گفته اند و تجربه هم نشان داده است.
علّامه طباطبایی: مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ صدرالدین حایری گفت: در زندان بودم و می خواستم بخوابم که قضیه ای پیش آمد و باعث اضطراب من شد. ناگاه دیدم که علّامه طباطبایی حاضر شد و به من فرمود: دست روی قلب خود بگذار و آیۀ نور (سورۀ نور آیۀ 35) را بخوان! من متوجه خود شدم و آیۀ نور را خواندم و قلبم آرام گرفت و دیدم که کسی آنجا نیست.
حاج اسماعیل خان دولابی: «انّا لله و انّا الیه راجعون» مثل اسم عبور است، همۀ غم ها را باطل می کند و همۀ راه بندانهای به سوی خدا را بازمی کند.
منقول: «البرّ» 202 مرتبه، جهت رهایی از آلام و سختی ها و توفیق یافتن در انجام اعمال صالح، بعد از یکی از نمازهای واجب گفته شود.
آیت الله سید عبدالکریم کشمیری: ذکر «یا لطیف» شب جمعه، برای تنویر قلب و دیدن انوار الهی مؤثر است.
منقول: ذکر «یا حلیم» 88 مرتبه، جهت پیدا کردن آرامش، بردباری و صبر در مقابل مشکلات، هر روز گفته شود.

 نظر دهید »

پای درس استاد

24 اردیبهشت 1395 توسط مدرسه فاطمیه نظر آباد

 

19 /اردیبهشت/1395                رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار فرماندهان و مسئولان نیروی انتظامی:

امنیت؛ اولویت و موضوع درجه‌یک کشور/ دشمن به‌دنبال ایجاد دوقطبی در جامعه است؛ همه مراقب باشند

ایشان با تأکید بر لزوم کمک دولت برای ارتقای کمی و کیفی نیروی انتظامی، لزوم توجه جدی به موضوع کمک های مردمی را مورد اشاره قرار دادند و افزودند: نیروی انتظامی و وزارت کشور باید با بررسی دقیق، عرصه های حضور و کمک مردمی را مشخص و اعلام کنند.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: «اقتدار و قاطعیت بدون بی رحمی»، «سلامت درونی»، «حضور بهنگام و سریع»، «عطوفت و کمک به مردم»، و «قانون گرایی» عواملی هستند که موجب ارائه تصویری مثبت از نیروی انتظامی خواهد شد.

ایشان، وجود برخی ناهنجاریها و کجرویها در جامعه را مانند هر کشور دیگری دانستند و افزودند: برای تحلیل کلی اوضاع ایران، باید حرکت عمومی را مورد توجه قرار داد که به فضل الهی، این حرکت و نگاه غالب، بسیار خوب است.


برگرفته شده از سایت : http://www.leader.ir

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 16
  • 17

ذکر ایام هفته

ذکر روزهای هفته

جستجو

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

پخش زنده اماکن متبرکه

پخش زنده حرم
اینک در روزگاری که دردهای کهنه بشری بار دیگر رخ نموده ، جاهلیت فراگیر گشته و شهوت و خشم و هوا بر عقل و وجدان و فطرت سایه افکنده است باید پیام جاویدان آن سفیران آسمانی و مشعل داران هدایت را به یاد آورد ، لبیک گفت و به گوش جهانیان رساند. وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ و شایسته نیست مؤمنان همگى (به سوى میدان جهاد) کوچ کنند; چرا از هر گروهى از آنان، طایفه اى کوچ نمى کند (و طایفه اى در مدینه بماند)، تا در دین (و احکام اسلام) آگاهى یابند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خوددارى کنند! همانگونه که حوزه های علمیه تا کنون آوای ملکوتی انبیاء و پیام انسان ساز محمدی (صلی الله علیه و آله ) را به گوش بشر رسانده اند مدرسه علميه فاطمیه (سلام الله عليها) نیز در راستای تحقق این رسالت مقدس در سال 1394 تأسیس و از مهرماه همان سال فعالیت خود را به طور رسمی آغاز کرد.باشد که مورد رضایت حضرت باری تعالی واقع شود. نشانی : البرز - نظرآباد - خیابان انقلاب - روبروی بانک تجارت - مدرسه علمیه فاطمیه سلام الله علیها تلفن : 02645369097 - 02645369101 تلفکس :
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مباحث روز
  • مناسبات
  • بیانات رهبری
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس